طلایه دار

بازرگان موفقی بود که کالا ها و وسایل تزئینی و گران بهای بسیاری داشت. یک روز که از مسافرت بازگشت ، متوجه شد خانه و مغازه اش در نبود او آتش گرفته و سوخته است. در این حادثه ، تمامی دار و ندار مرد بازرگان سوخت و خاکستر شد و خسارت هنگفتی به او وارد آمد.

فکر می کنید آن مرد چه کرد ؟ خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد و یا اشک ریخت ؟

او با لبخندی بر لبان و نوری در دیدگان ، سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت : « خدا ! می خواهی که اکنون چه کنم؟ »

مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود ، تابلویی بر ویرانه ی خانه و مغازه اش آویخت : « مغازه ام سوخت ، خانه ام سوخت ، کالا هایم سوخت ، اما ایمانم نسوخته است ! از فردا شروع به کار خواهم کرد ! »

این نمونه انسانی است که شیوه ی رویارویی صحیح با کشمکش های زندگی را در رنج ها و دشواری ها آموخته است. 

سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:مرد بازرگان , امتحان الهی , سختی , :: 13:7 :: نويسنده : قطره از دریا

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد

درباره وبلاگ

سلام و خیرمقدم به شما روز،ساعت،دقیقه و ثانیه هاتون آسمانی و طلایی.به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم با مطالب وبلاگم این لحظاتی رو که مهمان من هستید بتوانم با جرعه ای انرژی مثبت و آرامش از نگاه های مهربانتان پذیرایی کنم با احترام
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 44
بازدید دیروز : 46
بازدید هفته : 187
بازدید ماه : 182
بازدید کل : 208750
تعداد مطالب : 188
تعداد نظرات : 54
تعداد آنلاین : 1

مرجع کد اهنگ


کد متحرک کردن عنوان وب